صوفیان به عنوان جریانی با شاخههای گوناگون، بارها در طول تاریخ تمدن اسلامی به رقابت با یکدیگر پرداختهاند و از آن جمله، همواره طریقت خود را از دیگران برتر دانستهاند. با وجود آنکه وجه علمی در میان پیروان طریقت نقشبندیه، پررنگتر به نظر میرسد، اما در آثار قسمی از آنان نیز، نمودهایی عینی از برترپنداری دیده میشود.
به عنوان مثال، عبدالحکیم حسینی در رسالۀ صحبتها، میگوید: «نسبت معنوی علی بن ابیطالب تحت تأثیر ابوبکر صدیق تحقق یافته است، لذا او ارتباط باطنی مستقیمی با پیامبر (ص) نداشته است». البته این باور ـ که در آن تعریض به شیعیان و دیگر طریقتهای صوفیان (به دلیل جایگاه علی بن ابیطالب در سلسلهاشان) آشکار است ـ همگانی نیست و به نوعی، اعتقادی نامعمول در میان نقشبندیان به حساب میآید. چه آنکه، بر خلاف چنین ادعایی، ظاهراً نقشبندیۀ کردستان بر این باور بودهاند که پیوند روحی ابوبکر صدیق نیز، از طریق فاطمۀ زهرا روی داده است.
حسینی همچنین، برای نشان دادن وابستگی طریقت قادریه به نقشبندیه، ادعا میکند که شیخ یوسف همدانی مرشد شیخ عبدالقادر گیلانی بوده است! به نظر میرسد او چنان درگیر جو رقابتی و اصالتاندیشی تاریخی بوده که سعی کرده است به نوعی بنیانگذار طریقت قادریه را ـ که دو سده پیش از خواجه بهاءالدین نقشبند زیسته است ـ از طریق وابستگی به یکی از مشایخ خواجگانی (به عنوان بستر برآمدن نقشبندیه)، در مرتبهای پایینتر قرار دهد. این در حالی است که قادریان پیشتر سخن «قدمی هذه علی رقبة کل ولی الله» را به شیخ عبدالقادر گیلانی نسبت دادهاند و در اندیشۀ خود، برای پاسداشت جایگاه او، «گامهای شیخ را بر روی گردن تمامی اولیای خدا» پنداشتهاند.
فارغ از چنین پنداشتهایی، یکی از باورهای نقشبندیان دربارۀ مراحل سلوک صوفیان، قاعدۀ «اندراج النهایه فی البدایه» است. آنان بر این گمان هستند که شروع کارِ ذکر و سیر و سلوک در طریقت ایشان، ابتدا از عالَمِ امر (قلب و روح و سِر و خفی) و بعد در عالَمِ خلق، یعنی نفس و کالبد است؛ در حالی که طریقتهایی چون قادریه، چشتیه و سهروردیه، ابتدا تزکیه را از عالم خلق شروع میکنند و بعد به عالم امر میرسند.
بر این اساس، نقشبندیان ادعا میکنند که نزول فیوضات و انوار و کشفیاتی که در ابتدای کار و تلاش عارفانه برای سالکان آنان به دست میآید، در نهایتِ سلوکورزیهای مریدان سایر طریقتها حاصل میشود. از همین روست که آنان اصطلاح «اوصل الطرق» را برای رویکرد عرفانی خود به کار میبرند و به این ترتیب، آن را از سایر طریقتها کارآمدتر تلقی میکنند.
ثبت دیدگاه دربارۀ یادداشت